اسکار فیلم

تحلیل و فروش فیلم های هنری وبرندگان جشنواره های بین المللی

اسکار فیلم

تحلیل و فروش فیلم های هنری وبرندگان جشنواره های بین المللی

نقد و بررسی فیلم زنی پشت ویترین The Woman in the window

 http://www.subtitrarifilme.com/uploads/posters/www_subtitrarifilme_com__The+Woman+in+the+Window.jpg

 


نگاهی به فیلم «زنی در ویترین»-The Woman in the window


کارگردان: فریتز لانگ
فیلمنامه: نانالی جانسن، بر مبنای رُمانی نوشته: ج ه والیس
فیلمبردار: میلتُن کراسنر
تدوین: جین فولر جونیور
موسیقی: آرتور لانگ
بازیگران: ادوارد جی رابینسن، جون بنت، ریموند ماسی، ادموند برئون...
ساخت آمریکا 1944،سیاه و سفید،109 دقیقه.


لینک فیلم در سایت IMDB http://www.imdb.com/title/tt0037469/


خلاصه داستان: داستان مردی به نام "ریچارد وانلی" پروفسور و استاد دانشگاه که با تماشای یک تابلوی نقاشی در ویترین یک گالری، زنده گی اش وارد مسیر تازه ای می شود...



یک نوآر تمام عیار

"فریتزلانگ" سینماگر بزرگ آلمانی که یکی از بنیانگذاران و وابستگان به جُنبش اکسپرسیونیسم نیز بود، با شروع جنگ جهانی دوم و روی آوردنش به آمریکا و سپس به سینمای هالیوود، در واقع زنده گی و فضای تلخ و تیره و دلهره آمیز فیلم های اکسپرسیونیسم را هم با خود به هالیوود بُرد. "لانگ" در سینمای آمریکا، تعدادی از فیلم های شاخص «نوآر» را ساخت که این نوع فیلم ها در دهه 40 و اوایل دهه 50 از محبوبیت خوبی برخوردار بودند و ساخت آنها در میان فیلمسازان آن دوره باب بود. فیلم های «انسان فقط یکبار زندگی می کند»1938، «زنی در ویترین»1944، «خیابان اسکارلت»1945، «ضربه بزرگ»1953، از آثار نمونه و شاخص «نوآر» کارنامه فیلمسازی "فریتزلانگ" و تاریخ سینما به شمار می آیند.

«زنی در ویترین» ساخت 1944، یکی از شاهکارهای "لانگ" و یک نوآر تمام عیار است؛ اثری تماشایی و گیرا و نمونه ای کامل از دنیای کابوس وار و تهدید شده ای که در دستان تقدیر قرار گرفته است. فیلم، داستان مردی میانسال است "پروفسور ریچارد وانلی" با بازی "ادوارد جی رابینسون" که بر اثر یک وسوسه، ناگهان خود را در هزارتویی تاریک و تهدید شده می بیند که هیچ راهی برای رهایی از آن نمی یابد. زنده گی او زمانی وارد این هزارتوی تاریک می شود که در یک خیابان و در ویترین یک گالری، غرق تماشای تابلویی بسیار زیبا می شود که تصویری ست از یک زن خوش سیما. تصویر زن، تاثیر عاطفی زیادی بر "وانلی" می گذارد تا حدی که پس از آن به عشقی رویایی برایش مُبدل می شود.

اما داستان فیلم، زمانی وارد مرحله حساس تری می شود که رویای "وانلی" ناگهان به حقیقت می پیوندد. وقتی که او دوباره در سکوت شب به تماشای تابلوی پُشت ویترین مشغول است، ناگهان مُدل تابلو در کنارش ظاهر می شود؛ زنی به نام "آلیس" با بازی "جون بنت". رابطه دوستانه ای بین آنها شکل می گیرد و سپس "وانلی" به دعوت "آلیس" به آپارتمان او می رود. اما بزودی دوست "آلیس"(کلود مازارد) از راه می رسد و به خیال اینکه میان آنها رابطه ای وجود داشته، با "وانلی" درگیر می شود. در این درگیری "مازارد" کُشته می شود آن هم به وسیله یک قیچی که "آلیس" به دست "وانلی" می دهد. "وانلی" و "آلیس" که اینک خود را در کابوسی وحشناک گرفتار می بینند از روی ترس و پلیس و آبرویشان، جسد "مازارد" را به بیرون منتقل می کنند و در مکانی بیرون از شهر پنهان می کنند. اما برای آنها این پایان ماجرا و رهایی از کابوس وحشتناک نیست و در واقع تازه آغاز کابوس است.

فیلم «زنی در ویترین» "فریتزلانگ"، در رابطه با همین اندیشه است، یک کابوس تلخ که تاثیر و ریشه در همان وسوسه دارد که بر ذهن و روح "وانلی" خود را نشان می دهد و نتیجه آن نیز فیلمی درخشان و به دقت فکرشده است. با فیلمنامه ای زیبا، تدوینی دلپذیر و کارگردانی فاخر.

در مرحله نخست، تماشاگر شیفته قصه ای می شود که کارگردان آن را روایت می کند، قصه ای درباره انسانی تنها و غافلگیر شده و ستیزش با شرایط نامطلوب. در مرحله دوم، "لانگ" علاوه بر فضاسازی و خلق محیطی تیره وتار و غیرقابل اعتماد ، به روانشناسی درونی شخصیت ها نیز می پردازد. شخصیت "وانلی" پس از مرگ ناگهانی و ناخواسته "مازارد" به شخصیتی تلخکام، محافظه کار و بدبین مُبدل می شود که خود را در وضعیتی بُحرانی و تهدید شده می بیند؛ هراس از لو رفتن ماجرا و افشای راز، روح و ذهن او را اسیر می کند ؛ از سویی، یکی از دوستان "وانلی" دادستان "فرانک لالور" که به پرونده "مازارد" رسیدگی می کند، مُدام از پیشرفت پرونده و جزئیات نزدیک شدن به عامل قتل پرونده صحبت می کند که این به تشدید اضطراب در وجود شخصیت "وانلی" می افزاید. از سویی دیگر، سایه سنگین یک حق السکوت بگیر به نام "هایت" بر سر "وانلی" و "آلیس" که از رابطه آنها در مرگ "مازارد" باخبر است، بُحران را دوچندان می کند. اما از سویی دیگر، همدلی و همذات پنداری که «وانلی» از تماشاگران اخذ می کند، آنها را در کُنش های فیلم نیز سهیم می کند و همین عامل، دنیای فیلم را باورپذیر می سازد.

پایان فیلم «زنی در ویترین» نیز می تواند نظرات متفاوتی را برانگیزد. شاید حس آزاردهنده و زجرآور فیلم و فرجام دردناک قهرمان داستان، با پایان دلسوزانه اش را به سختی بتوان تلفیق کرد. اینکه تمامی ماجرای فیلم  در رویای "وانلی" رُخ داده است از سویی شوک عظیمی را به تماشاگر وارد می کند همانگونه که این شوک عظیم به شخصیت اصلی داستان وارد می شود و او را که گویی دوباره متولد شده و جان تازه ای داده، نشان می دهد. باز شدن چشمان "وانلی" از خوابی تلخ و عذاب آور، حس رهایی زیبایی را منتقل می کند. اما آنچه در اینجا بیشتر از هر مورد دیگری خود را نشان می دهد، قدرت داستانگویی "لانگ" و توانایی او در به تصویر کشیدن امیال ناخودآگاه شخصیت هاست.

«زنی در ویترین» از لحاظ فنون بصری و میزانسن صحنه ها نیز سرآمد فیلم های دهه 40 به شمار می رود . حرکت و زوایای انتخابی دوربین، پیوستگی آشکاری با حرکت و عمل شخصیت ها دارد که علاوه بر این، در روانشناسی شخصیت ها نیز نقش بسزایی دارد. در سراسر فیلم، زاویه فیلمبرداری گاه با زاویه روبه بالا و روبه پایین و هماهنگی اش با قاب بندی و تغییرات مداوم در پسزمینه و بُرش های مکرر درون صحنه، کُنش را تشدید و پیش می برند. در واقع قاب بندی و زوایای دوربین برای خلق احساس پریشان خاطری شخصیت ها و همینطور اثر آن بر تماشاگر در محیط فیلم، نقش ویژه ای دارد.

«زنی در ویترین» فیلم خوبی است. فیلم، در بند طرح داستانی جذاب و پرداخت عالی آن است. شخصیت پردازی فوق العاده و شیوه روایت تصویری متنوع "لانگ" و توانایی او در انتقال فضای فیلم به تماشاگر از خصایص فیلم است که همین باعث شده با گذشت چند دهه از ساخت اش، هنوز درخشان و تماشایی جلوه کند.  

 

به نقل از سایت سینما نگار 

نوشته:آقای حسن نیازی 

 

 

فروش مجموعه فیلم های فریتز لانگ  Fritz Lang 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد